...............
[ بازدید : 543 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ دوشنبه 11 خرداد 1394 ] [ 21:08 ] [ aida ]
[ ]
[ بازدید : 543 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
دلتنگم
دلتنگم
دلتنگ روزهای باتو بودن
من صدایت کنم "عشقم"
وتو بگویی "جونم"
ومن سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت
وبازصدایت کنم وبازصدایت کنم.........
روزهای خوب چه زود تمام میشون
[ بازدید : 479 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ دوشنبه 11 خرداد 1394 ] [ 21:00 ] [ aida ]
[ ]
هیییییییییییی
گاهی فقط بوی یک عطر خاص
شنیدن صداش
شنیدن یک آهنگ خاص
یک تشابه اسم
برای چند لحظه........
باعث میشه دقیقا احساس کنی......
که قلبت میخواد از تو سینت کنده بشه.....
[ بازدید : 475 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ دوشنبه 11 خرداد 1394 ] [ 20:57 ] [ aida ]
[ ]
عشقه من .
عشقه من . . .
تو رفتی و اینها میمانند . . .
یک آه . . .
یک بغض لعنتی . . .
و یک سوال بی جواب . . .؟
آیا هنوز هم گاهی دلت برایم تنگ میشود ؟؟؟؟
[ بازدید : 468 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 19:46 ] [ aida ]
[ ]
به بعضیا هم باس گفت :
به بعضیا هم باس گفت :
ریاضی بلد نیستی به درک . . .
ولی جمع کن خودتو از زیر این و اون. . . .
[ بازدید : 488 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 19:19 ] [ aida ]
[ ]
دنیای مجازی...
خيلي فكر ميكنم به آدمهاي كه اينجا ميبينم
به كساني كه در يك دايره كوچک جا ميگيرند
حجم ندارند لمس نميشوند
نه گرمند نه سردند
تمام خشونت ، تمام عشق ، تمام نفرتشان فقط جمله ايست كه نوشته ميشود
حتي صداي شان هم نيست
در بهترين حالت فقط چراغي هستند كه روشن و يا خاموش ميشوند
رفتنشان مثل آمدنشان بيصداست
مثل بودنيست كه اصلاً نيست
فقط يك چيز مشترک است و مرا با خود میبرد
تنهايشان و نياز به فهميدنشان . . .
برچسب ها: دنیای مجازی... ,
[ بازدید : 463 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 19:17 ] [ aida ]
[ ]
لعنتی
واقعا چقدردنیا بی رحمه دیگه خسته شدم از ادمایی که با زهرکلامشون کاممو تلخ میکنن گاهی میگم بی خیال دنیا اینم میگذره ولی اخه تا کی؟ تا کجا؟ چقدرتحمل خدا باورکن من عیوب نیستم کم میارم مگه یه آدم چقدرتحمل داره بخدا کم میاره فقط میدونم دیگه نمیتونم اون از عشق پنج ساله ای که با گفتن بهش دیگه صلاح نیست با هم باشیم راحت پذیرفت ورفت. اینم از دوروبریام که شدن زهرزندگیم دیگه نمیتونم ادامه بدم شاید همین روزا پایان بدم به همه این تحقیرا شاید تمومش کنم این محکومیتمو به زندگی نمیدونم چقدردیگه میتونم تحمل کنم فقط یه چیزو میدونم تا کسی جام نباشه نمیفهمه چی میکشم خدا خودت تمومش کن وایسا دنیا من میخوام پیاده شم ........................ هیییییییییییییییی روزگار
نمیبخشمت م.ح بخاطرتمام لطمه هایی که بهم زدی هرگز
[ بازدید : 479 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 19:12 ] [ aida ]
[ ]
عاشق که باشی...
مقصر نبودی
عاشقی یاد گرفتنی نیست
هیچ مادری گریه را به کودکش یاد نمی دهد
عاشق که بودی
دستِ کم
تشری که با نگاهت می زدی
دل آدم را پاره نمی کرد
مهم نیست
من که برای معامله نیامده ام
اصل مهم این است
که هنوز تمام راه ها به تو ختم می شوند
وتو در جیب هایت تکه هایی از بهشت را پنهان کرده ای نوشتن
فقط بهانه ای است که با تو باشم
اگر چه
این واژه های نخ نما قابل تو را ندارند .
[ بازدید : 503 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 19:06 ] [ aida ]
[ ]
جذر ندارد...
قيافه ام منفي است
وغيرقابل جذرگرفتن
رنگ پوستم نارنجي
همرنگ بغض
جلدمدادهاي رنگي ام را
دست هايي غريبه سياه كرده اند
وقتي چيزي مي نويسم
دستهايم سياه مي شوند
به من مي گويند دزد گردو هاي روي درخت
از قضا كوچه ي مافقط چنار دارد و
حالا هم كه زمستان است و
درختان از انگشتهاي سياهم لخت ترند
اگرعاشق بودم چيزديگري مي نوشتم
شايد آغوشي گره خورده و
عرق كرده و درهم
حالا كه نيستم
مي نويسم
ميروي
لعنتي
بي تو چقدر سخت است...
[ بازدید : 460 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 9 خرداد 1394 ] [ 19:04 ] [ aida ]
[ ]
